سلامتی سماور
بچهها با صدای بلند صلوات میفرستادند و او می گفت:«نشد این صلوات به درد خودتون میخوره» نفرات جلوتر که اصل حرفهای او را میشنیدند و میخندیدند چون او میگفت:« برای سماورای خودتون و خانواده هاتون به قوری چایی دم کنید»
ولی بچههای ردیفهای آخر فکر میکردند که او برای سلامتی آنها صلوات میگیرد و پشت سر هم میگفت:« نشد مگه روزه هستید» و بچهها بلندتر صلوات میفرستاندن .
بعد ازکلی صلوات فرستادن تازه به همه گفت که چه چیزی میگفته و آنها چه چیزی میشنیدند و بعد همه یک صلوات به استقبال خنده رفتند.